کد مطلب:275714 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:234

خطبه البیان در ترازوی نقد
این خطبه را جمعی از بزرگان با اختلاف در عبارات - به تفصیل و اختصار - در كتب خود نقل فرموده اند. برخی به واسطه بعضی از جملات موحش و الفاظ غریب و لغات غیر مانوس و لغزهایی كه در آن مندرج است و همچنین به سبب سیاق عبارات آن كه در بادی نظر بر خلاف سایر خطب و كلمات صادره از امیر مومنان، علی علیه السلام است استشمام رایحه جعل و وضع و غلو كرده در مقام انكار صدور بر آمده اند، غافل از اینكه بسیاری از عبارات آن گونه ایست كه صدور آن جز از زبان معجز بیان لسان الله ناطق متصور نیست. به علاوه، آنچه از عبارات آن كه به ظاهر غلو آمیز می آید بعد از مراجعه به مجموع اخبار وارده در فضایل و مناقب آن حضرت - از خاصه و عامه - در كتب معتبر ایشان، از قبیل كتاب مستطاب بصائر الدرجات شیخ ابوجعفر، محمد بن حسن بن فروخ صفار (م 290 ق) كه معاصر با حضرت عسكری علیه السلام بوده و از مشایخ كبار



[ صفحه 14]



علمای فرقه ناجیه است و مانند كلینی و صدوقین و شیخ مفید رحمهم الله و غیر ایشان از متقدمین، در كتب خود از او روایت كرده اند و همچنین از كتب عامه، مانند صحاح سته و كتاب كفایه الطالب محمد بن یوسف كنجی شافعی (م 658 ق) و مطالب السوول ابن طلحه شافعی (م 652 ق) و مجمع الزوائد نورالدین علی بن ابی بكر حجر هیثمی (م 807 ق) و ینابیع الموده سلیمان بن ابراهیم قندوزی (م 1291 ق) و دیگران رفع شبهه می شود. البته باید توجه داشت كه اخبار هم مانند آیات محكم و متشابه، عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مفصل، و تنزیل و تاویل دارد. پس بر شخص منصف است كه به مجرد دیدن حدیث یا خبری كه ظاهر آن در نظر او - به ظاهر - با اصول و قواعد همسویی ندارد تامل و تدبر نماید و فورا به انكارش كمر همت نبدد. شیخ مفید رحمه الله (م 413 ق) در كتاب اختصاص حدیثی از حضرت صادق علیه السلام به نحو مسند روایت كرده كه حضرت فرمود: ان كلامنا ینصرف علی سبعین وجها. [1] همانا سخنان ما به هفتاد وجه باز می گردد. در نتیجه اگر كلامی در فرمایشات ایشان دیده شد كه از متشابهات بود فورا نباید رد كرد، بلكه سزاوار است كه سكوت و توقف كرد، كه این روش موافقت با احتیاط است. و رعایت جانب



[ صفحه 15]



احتیاط راه نجات است. همچنین در همان كتاب سابق الذكر حدیثی را مرحوم شیخ روایت كرده است [2] كه حضرت امیر مومنان علیه السلام در مسجد نشسته بودند. جمعی كه برگرد حضرتش حلقه زده بودند عرض كردند: یا امیرالمومنین! ما را حدیث كن. حضرت به ایشان فرمود: رحمت بر شما باد، به درستی كه كلام من مشكل و دشوار است. تعقل نمی كنند آن را مگر دانایان. عرض كردند: به ناچار، باید كه ما را حدیث نمایی. پس حضرت فرمود: انا الذی علوت فقهرت، انا الذی احیی و امیت، انا الاول و الاخر، و الظاهر و الباطن. منم آن كسی كه بلند و برتر شده است، پس قهر و غلبه می كند. منم آن كسی كه زنده می كند و می میراند. منم اول و آخر. منم آشكار و پنهان. چون آن جمع این سخن بشنیدند گفتند كه علی علیه السلام - نعوذ بالله - كافر شده از این رو، از محضرش برخاستند. پس حضرت به در مسجد اشاره فرمود تا آنها را از رفتن باز دارد. پس در آنها را نگاهداشت. آن گاه فرمود: مگر به شما نگفتم كه كلام من مشكل و دشوار است. تعقل نمی كنند آن را مگر دانایان! معنای انا الذی علوت این است كه منم آن كسی كه بلندی جستم بر شما به شمشیر پس قهر و غلبه كردم بر شما تا به خدا و رسولش ایمان آوردید. و معنای انا احیی و امیت این است كه منم آن كسی كه



[ صفحه 16]



زنده می كند سنت را و می میراند بدعت را. و معنای انا الاول آن است كه منم اول كسی كه به خدا ایمان آورده اسلام اختیار نمودم. و اما اینكه گفتم انا الاخر مرادم این است كه آخر كسی كه پیامبر خدا را كفن كرد و آن گاه دفن نمود من بودم. و اما این گفتارم كه انا الظاهر و انا الباطن اشاره به این نكته دارد كه منم آن كسی كه علم ظاهر و باطن نزد او است. آن گروه چون این سخنان بشنیدند گفتند: اندوه از ما زایل كردی، خداوند اندوه از تو زایل كند. پس این قبیل كلمات ائمه اطهار را باید به كلمات دیگرشان كه مفسر این كلمات هستند عرضه داشت، زیرا كه اخبار ایشان مانند آیات قرآن است كه برخی برخی دیگر را تفسیر و تبیین می كند. [3] .



[ صفحه 17]




[1] مفيد: الاختصاص، ص 288، چ مطبعه حيدري.

[2] مفيد: الاختصاص، ص 163، چ مطبعه حيدري.

[3] البته بايد توجه داشت كه برخي از بزرگان، همچون فقيد سعيد، آيه الله العظمي حاج سيد ابوالقاسم خوبي ضعف خطبه را از جهت سند دانسته اند (رك مسائل و ردود). در نتيجه، بر مرحوم مير جهاني لازم بود كه در اين جهت هم سخني مي داشتند و بيان مي كردند كه آيا از اين جهت بر خطبه قدحي رفته است، يا خير؟